20 بهمن---مامان مهسای فعال
سلام نفسی
مامان مهسا چند روز یکسره دو دله که بره ازمایش غربالگری دومو بده یا نه...
دیشبم میگفت کی برم واکسن کزاز بزنم..گفتم فردا برو...
گفت نه حسش نیست میذارم واسه بعد...
تا اینکه امروز ظهر یکهو تو وایبر نوشت رفتم واکسنمو زدم و امدم...
یکساعت بعدشم
یکسری وسایل را مامی آذر از طریق سایت برات خریده بود و ادرس خونه خودتونو داده بود...
ما فکر میکردم هفته اینده میرسه اما امروز رسید...
خلاصه مامان مهسا کللی ذوقید و عکسشونو واسه ما تو وایبر فرستاد...
توالت فرنگی...
ست موزیکال قابل حمل ...
کلاه حمام...
البته یدونه هم من واسه رادین سفارش دادم...
بعد از اونم در یک حرکت انتحاری ساعت 6 و خورده ای عصر رفت آزمایش خون غربالگری مرحله دومو داد...
من که هاج و واج مونده بودم...
به مامان مهسا گفتم اسپند واسه خودت دود کن چشم نخوری والاااا
امروزم با مامی رفتیم بیرون و چند تا اسباب بازی برات خریداری شد...
و ...
و ست پت و مت...
بازممم مبااارک....